Author: Sam

برای با هم بودن

من تلاش کردم اما نشد حالا دیگه بدتر شد حالا راه باز است و هر کسی می تواند بیاید تو من باید به تو بگویم که تو دیگه مال من نیستی هر کسی راه دارد به این سر ولی یک چیز آن هم این که من باید خودم شوم باید از این و آن جدا شوم و راه دیگری پیش بگیرم و آدم شوم

من دیگر در تو غرق شده ام تو دیگر من شده ای راه دیگری نیست ما با هم یکی هستیم من و تو ما شدیم و هنوز جامعه جهانی قبول ندارد که من خدا هستم من جدا که هستم پس خدا خواهم شد اما تا آن موقع دیگر چیزی نیست که ما بخواهیم فقط صبر و ماندن و فقط این هست و فقط همین لازم است پس من من هستم دیگر هیچ

شرکت تکران

تکران تاکسی می توانست بهتر از این باشد ما که نتوانستیم شما درستش کنید من دیگر تاب ندارم ببینم که کسی دارد اینجا خمیازه می کشد باید رفت و همه چیز را دگرگون کرد من رفتم تا ببینم شما هم بیایید اینجا برای همیشه جای رفتن شد و ما دیگر نخواهیم بود خداحافظ